شاید که سفره های پر از نان برای بعد 

در خانه فقر آمده ، ایمان برای بعد

 

یک روز دوست پشت در خانه اش نوشت 

ما خسته ایم ، دیدن مهمان برای بعد 

 

یک کوچه در کنار من کودکی بکش 

تصویر مرد پیر خیابان برای بعد

 

جا مانده است دفتر فریاد در حیاط 

فرصت دهید ، بارش باران برای بعد 

 

هرگز کسی ندید که یخ زد نگاهمان 

هرگز کسی نگفت زمستان برای بعد

 

پرواز ، این همیشه ترین ، پیش روی ماست

یک عمر پشت میله های زندان برای بعد

 

شاید برای بعد ، کسی از تبار من 

بهتر بگوید عاطفه ، انسان برای بعد 

 

 

(( یکی از رفقا خواستن نظر دوستان رو درمورد این شعر بدونن. لطفا هرانچه که از این شعر از نظر ادبی و ساختاری و چه از نظر محتوایی استنباط میکنید بفرمایید))

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها